در چنین روزی در سال ۱۹۹۴، کشیش هایک هوسپیان در تهران ربوده شد. همسر و چهار فرزند او به مدت یک هفته و نیم منتظر خبری از او بودند و در نهایت در تاریخ ۳۰ ژانویه ۱۹۹۴ از مرگ او مطلع شدند.

هایک هوسپیان، که به عنوان ناظر کل کلیسای جماعت ربانی و رئیس شورای شبانان پروتستان ایران خدمت می‌کرد، یک رهبر تأثیرگذار و محترم در میان مسیحیان انجیلی بود که قلبی مشتاق برای رساندن پیام مسیح به مسلمانان ایران داشت.

او به‌عنوان یک فعال حقوق آزادی مذهبی، به‌طور آشکار علیه تبعیض و جفای مسیحیان سخن می‌گفت و توجه بین‌المللی را به پروندهٔ زندانی شدن شبان مهدی دیباج جلب کرد. مهدی دیباج به دلیل ارتداد محاکمه و به اعدام محکوم شده بود.

در نامه‌ای که فقط یک روز پیش از ربوده شدن خود نوشته بود، هایک هوسپیان گفت:

«من آماده‌ام برای کلیسا جان بدهم تا دیگران بتوانند خداوند خود را در آرامش و بدون ترس پرستش کنند.»